Hero's Journey
سفر قهرمان
زمانی که نوشتن این متن را شروع میکنم یکسالی از شروع مسیر تازهای که آغاز کردم و هنوز هم همراه با شور و تازگی برام هست، میگذره.
برای آشنایی با عنوان میتوانید به این یا این یا این مراجعه کنید.
توصیفات سهیل رضایی درمورد مسیر قهرمان و نگاهی که از یونگ داره در مورد مراحل رشد و آرکیتایپها، خیلی عمیق و جالبه. اینجا و اینجا و اینجا میتونید بیشتر ببینید.
مقدمه
روایتی که برای افراد مختلف از علت شروع این مسیر تعریف میکنم(تا حد امکان سعی کردهام توجیه گذشته نگر نباشه و واقعا از حال و هوای اون زمانم باشه) معمولا شامل چند عامل مهم هستش. رواق و اگزیستانسالیسم، روزبه توسرکانی، در ستایش بطالت، راهبری، فلسفه، خانواده و ...
ابتدایی ترین تحولاتی که یادم میاد، از شنیدن رواق شروع میشه که میلاد در اواخر سال ۹۸ به شکل کاملا رندمی بهم معرفی کرده بود و همزمان با انتشارش من هم شروع به گوش دادن کردم و دغدغههای وجودیای که تا قبل از این باهاشون مواجه بودم، الان براشون کلمهای داشتم و اندک دسترسیای برام ایجاد شده که فلان دغدغه که حسش میکردم اسمش اینه، حالا یه چیزی تو پارادایم فکریم(عالم من) وجود داره که بخوام دربارهش فکر کنم و یا تسکینی براش پیدا کنم. مقالبه در ستایش بطالت که در اپیزود راغ ادبی اول هم در موردش صحبت میکنه دیگه شروعی بود برای آنلرن(unlearn) کردن اینکه ارزشی ذاتی در «دائم در حال کار بودن» آدمی وجود داره.
در کنار این هم باز هم رندم امیرحسین بهم گفت بیا برو سمینار راهبری و نزدیک بود سر قیمتش(اون زمان ۵۰۰ تومن بود:) ) نرم ولی خوب رفتم و چه خوب شد که رفتم. اینجا هم یه دنیایی از دسترسیهای جدید برام خلق شد که در اینجا میتونید بیشتر بخونید.
همینطور آشنایی با دکتر توسرکانی(اینجا بیشتر گفتم) هم باز به شکلی رندم و توسط جلسات ریسمانی بود که توی دانشکده علوم ریاضی برگزار میکردیم و در یکی از جلسات دکتر رستگار بودند(ایشان هم بسیار آدم جالبی هستند) و اشارهای به جلسات روانکاوی و فرهنگ کردند. بعدها نمیدانم به چه دلایلی چند بار تصادفی در سرچهایم در گوگل به دکتر توسرکانی رسیدم و بلاخره در سال ۱۴۰۰ شروع به گوش کردن به وویساشون کردم.
نتیجه آن شد که از ابتدای ۱۴۰۱ تصمیم گرفتم به مدت حداقل یک سال از فضای کار و هرآنچه که برای پول انجام میشود و نه به خاطر ذات آن کار، فاصله بگیرم و حتی بعضا کارهایی را انجام بدهم که بابتش پولی حتی در T=بینهایت هم دریافت نمیکنم(کار بیبنیاد).
شروع سفر
شروع سفر با سفر شروع میشه، در این سال اولین هدفی که داشتم به سفر بیشتر رفتن بوده، از چیزهای ساده مثل کوهپیمایی تا دیدن مکانهای مختلف ایران و حتی خارج از ایران. سفر رفتن برای من معنای جدیدی داشت، ارتباط نزدیکتر با طبیعت، نزدیکتر شدن با احساسات و ادراکات درونی و نوعی زیستن در لحظه(آبتنی در حوضچه اکنون به قول سهراب) که جرقههاش برام با توسرکانی خورده بود، اینکه
<1401/12/23>