اپیزود چهارم پادکست رواق - لمس نیستی
در ادامه نوشته «جستاری در باب پادکست رواق»، خلاصهای از قسمت/اپیزود چهارم پادکست رواق از فرزین رنجبر را آوردهام. قسمتهای قبلی را در همان نوشته یا در انتهای این پست میتوانید بخوانید. همچنین این متن را از این لینک در ویرگول میتوانید بخوانید.
«در این اپیزود و البته اپیزود قبلی و بعدی، یالوم در پی ایجاد این بینشه که چرا مرگ آگاهی لازمه، چرا سری نیست که درد نکنه و اتفاقا خیلی هم درد میکنه و لازمه تا ما به سمتش برویم»
اندیشیدن به مرگ زیر پوست ناخودآگاه در جریانه و آوردنش به خودآگاه میتونه اثرات مخربش را کم کنه. اندیشیدن به مرگ برای زیستن جاریمون میتونه مفید باشه. بدون طاعون میتونیم خوش باشیم؟
ارزش چیزها با متضادشون مشخص میشه و پیش چشممون ارزشمند نشون داده میشن.
فروید بعد از جنگ جهانی اول: زندگی دوباره جالب شده است. دوباره محتوای کامل خود را بازیافته است. بازماندگان دیگه مردم سابق نیستن
ژان ژیرودو. گفتگوی بین دو خدا: به زمین بروم و عاشقی کنم.
داستایوفسکی و نجات از جوخه مرگ. تولستوی و جنگ و صلح، پیر(pierre) و ۵ نفر دیگری که اعدام شدن. اسکروچ
پل گلدن گیت و پرش به سوی مرگ و خودکشی.
شور هستی پس از مواجهه با مرگ. لحظهای کوتاه و تاثیری ژرف.
تاثیرات مواجهه با مرگ:
تنظیم دوباره اولویتها، احساس رهایی، رها کردن کاری که دوست ندارن، ناچیز شمردن مسائل کم اهمیت، درک زندگی در زمان حال به جای موکول به آینده.
قدر دانی پر شور از واقعیتهای زندگی مثل تغییر فصل، نسیم، برگریزان. چیزهای وجودی. ارتباط عمیق تر با عزیزانشان، نگرانی کمتر بابت طرد شدن، تمایل بیشتر به پذیرش خطر، ترک عادت بد.
رها کردن بی اهمیتها در مناقشه با عزیزان. شبیخون به یخچال برای یک لیوان آب پرتغال. کتی اول و کتی دوم که در میان مرگ متولد شد. باید میمردم تا بتوانم زندگی کنم. باید پیش از آنکه فرصت زندگی مییافتم چشم در چشم مرگ میدوختم.
دنیا فقط دو روزه
<1402/08/02>