در باب یادگیرنده مادام‌العمر

چکیده

هدف از نوشتن این متن عمیق شدن در معنای تمرکز در موضوع یادگیرنده بودن و ارتباطش با اثر مرکب هستش و معرفی منابعی که کلی محتوای با کیفیت دارن و کسی که بخواد در زمینه توسعه فردی عمیق‌تر(متمرکز و همراه اثر مرکب) بشه می‌تونه از محتواهاشون استفاده کنه.

مقدمه

قبل از شروع به نوشتن در باره «یادگیرنده مادام‌العمر/Lifelong Learner» تصمیم گرفتم ببینم در گوگل چه محتواهایی وجود داره و نتایجش بسیار تعجب‌آور بود برام. غیر از این صفحه ویکی‌پدیا، این صفحه به فارسی و این صفحه به انگلیسی از مزایا و دلیل یادگیری مادام‌العمر شروع کرده بودن و بسیار عجیب بود که اصا مگه دلیل یا فایده و مزیت نیاز داره یادگیرنده بودن! و وقتی کمی سعی کردم برای خودم هضمش کنم که چرا نگاه من به این موضوع تا این حد متفاوت بوده.
موضوعاتی هست که آدم باید احساس و تجربه اول شخصی به آن داشته باشد، مثلا کیفیت و تجربه کوهپیمایی قابل انتقال توسط چند پاراگراف به فرد دیگه نیست چون در دنیای اول شخص فرد تجربه‌ای رخ داده که به این آسونی قابل انتقال نیست(اگر قابل انتقال بدانیم).
درباره تجربه یادگیری و میل به رشد و توسعه هم فکر می‌کنم موضوع مشابهی هستش، کسی که تمایل به رشد نداشته باشد با دلیل و استدلال نمی‌توان اون میل و تجربه را برای او ایجاد کرد و کسی هم که میل درونی داشته باشد، بیان استدلال برایش بی‌معنا خواهد بود. البته هر موضوعی را نمی‌توان با میل درونی داشتن یا نداشتن تحلیل کرد، مثلا تبلیغاتی که برای سرمایه‌گذاری در بورس وجود دارد، بیشتر به یک تصمیم منطقی/هیجانی مربوط است تا به تمایلی درونی و احساسی اما در یادگیرنده بودن آن هم از نوع مادام‌العمر، هیجان عامل پایداری نخواهد بود.

بستر سازی

در مسیری که در سال ۱۴۰۱ داشتم، توسعه فردی و یادگیری بخش مهمی از آن بوده و در ارزیابی خودم از میزان یادگیری‌ای داشتم چه به شکل کمی و چه کیفی متوجه شدم که مفیدترین یادگیری که در زندگی‌ام هم جاری شده باشد زمانی رخ داده که در یک موضوع تمرکز(focus) و عمق پیدا کرده باشم. با مثال پادکست کمی بیشتر توضیحش می‌دهم. زمانی که ۱۰ اپیزود از ۱۰ پادکست را گوش می‌دادم، بسیار متفاوت بود از زمانی که ۵۰ اپیزود از یک پادکست(به شرط اینکه اپیزودهای خود پادکست هم همراستا بوده باشند، مثل رواق) را گوش داده باشم. حتی می‌تونم بگم که عمق و فهمی که در شنیدن آن ۵۰ قسمت مثلا رواق برای آدم رخ می‌دهد و تفکرات، تولیدات فکری و تسلطی که بر موضوع پیدا می‌کند در یک دنیای دیگری است که گوش کردن ۱۰۰ قسمت از ۱۰ پادکست به آن نزدیک هم نمی‌شود.
یکی از علل آن را هم در تفاوت جمع‌شدن و مرکب‌شدن می‌بینم. اگر به شکل کمی بخواهیم نگاه کنیم، شنیدن آن ۱۰۰ قسمت به شکل جمع شدن ارزش محتوای هر یک است که البته با توجه به نمودارهای فراموشی، محتوای زیادی جذب روان آدم نمی‌شود، چه برسد به جاری شدن در زندگی. اما شنیدن هر قسمت از محتوایی متمرکز، یادآوری بخش‌های گذشته است و به ماندگاری آن کمک می‌کند و این حلقه بازخورد(ارجاع به موضوع تفکر سیستمی و دینامیک سیستم‌ها)، اثری مرکب ایجاد می‌کند و ارزش هر قسمت با ارزش قبلی‌ها جمع نمی‌شود بلکه ترکیب با آنها می‌شود(مثلا می‌توانید به ضرب شدن در مقادیر قبلی فکر کنید). با کلمات‌کلیدی‌ای همچون یادگیری عمیق هم به همین موضوع پرداخته شده.

متن اصلی

حال مسئله که با آن دست و پنجه نرم می‌کردم این بود که چجونه از این اثر مرکب در یادگیری استفاده کنم(یادگرفتن مهارت جدید به عزت نفس آدم هم کمک می‌کند حتی چیزی در حد شکستن یک دستی تخم‌مرغ در قابلمه!) و از مطالب پراکنده دوری کنم.

اولین تصمیم خوندن درباره یادگیری یادگیری بود، در سال اول دانشگاه که کمی هم مرض یادگیری در Coursera هم داشتم، دوره یادگیری یادگیری آن را گذارندم و از آن زمان این مفهوم در ذهنم وجود ولی به شکل جدی تر سعی کردم در متمم، بیشترازیک و منابعی دیگر درمورد آن یادبگیرم.
در این صفحه شرح دقیق‌تر همراه لینک‌ها را می‌توانید ببینید.

دومین تصمیم، رفتن به سراغ منابعی است که محتوای عمیق دارند.

لینک و توضیحات بیشتر درباره متمم و بیشترازیک را در این صفحه گذاشته‌ام.

سومین تصمیم این بود که پادکست‌ها را پراکنده گوش ندهم مخصوصا اینکه بر اساس منتشر شدن اپیزود جدید به دنبال گوش کردن آن نیفتم(این خوبی را هم دارد که اگر چیزی واقعا خوب باشد، در طول زمان از جاهای مختلف فیدبک خوب بودن آن بهم می‌رسد و سپس با علاقه و شنوایی بیشتری به سراغ آن خواهم رفت، ارجاع به اصل‌گرایی). به جای آن تعدادی کتاب صوتی یا پادکستی که بخش خوبی از اپیزودهای آن منتشر شده است را انتخاب کنم و به دنبال تمام کردن آن‌ها باشم(کتاب خواندن هم از همین قاعده پیروی می‌کند که مدتی به شکل متمرکز درباره یک موضوع کاوش می‌کنی).

نتیجه‌گیری

طبیعتا کارهای بسیار دیگری هم می‌توان برای افزایش کیفیت یادگیری کرد و ۳ مورد بالا مواردی بود که برای من کار کردند.
برای خودتون مسیرهای یادگیری عمیق بسازید، با محتواهای پراکنده مخصوصاً تلگرام و توییتر اثرمرکب رخ نمی‌ده و نیازه تا فعالانه خود آدم به دنبال منظم کردن محتواها و دنبال کردن محتواهای خوب برود.